<<بیهوده تکراری>>
دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که می سوزد
نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری
مرا آشفته دارد چنین آشفته بازاری
جوانی را سفر کردیم تا مرگ
نفهمیدیم به دنبال چه هستیم
عجب آشفته بازاریست دنیا
عجب بیهوده تکراریست دنیا
نظرات شما عزیزان: